سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! بدانید دانشی که در آن اندیشیدن نباشد، خیری ندارد . [امام علی علیه السلام]
پرواز تا سقوط
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» غروب

دیروز باز به یاد گذشته ها به غروب سر زدم.این بار او جور دیگری بود گویی خیلی دلش گرفته بود چون بلافاصله من را که دیدشروع کرد به اشک ریختن و ازدل تنگی هایش برایم گفتن.
می گفت دیگر از غروب بودن هم خسته شده،از اینکه حتی انسان ها هم به محض دیدن غروب به یاد دلتنگی هایشان می افتند.از اینکه حتی در نوشته ها و رویاهم غروب به رنگ نارنجی است
او می گفت و اشک می ریخت اشک هایش به رنگ نقره ای بود .آن قدر زیبا و روشن بود اشکهایش که مانند آینه ای خودم را در آن می دیدم .آه آنقدر با سوز و ناله حرف می زد که دل سنگ هم آب می شد. دیگر طاقت دیدن این همه ناراحتی هایش را نداشم.این بار از او اجازه گرفتم و من حرف زدم از اینکه غروب با همه دلتنگی هایش چقدر زیباست .آن قدر که اگر کسی باچشم باز به غروب نگاه کند گویی خدا را می بیند.ولی او باز هم نمی خواست باور کند.این بار قلمی را برداشتم و عکس زیبای غروب را با همه ی جزئیاتش کشیدم تا آن روز خودم هم فکر نمی کردم نقاشی به این خوبی باشم ولی وقتی آن را به غروب نشان دادم دید که چقدر از زیبایی های خود غافل بوده او دیگر هیچ حس بدی ازخود نداشت او خود را آن قدر بزرگ می دید که حتی می خواست این بار،این دلتنگی انسانها را هم به غروب برساند

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » احمد و سحر ( شنبه 86/7/28 :: ساعت 8:46 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جاودانگی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 69398
» درباره من

پرواز تا سقوط
مدیر وبلاگ : احمد و سحر[131]
نویسندگان وبلاگ :
ستاره (@)[28]


احمد و سحر

» پیوندهای روزانه

رژیم های غذایی [43]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
پاییز 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب