سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهرى تو را از شهر دیگر بهتر نیست . بهترین شهرها آن بود که در آنت آسایش زندگى است . [نهج البلاغه]
پرواز تا سقوط
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قطره

قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود . هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهی ست طولانی . راهی از رنج و عشق و صبوری . هر قطره را دریا نیست .

قطره عبور کرد و گذشت . قطره پشت سر گذاشت . قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد . قطره از دست داد و به آسمان رفت و هر بار چیزی از رنج و عشق و  صبوری آموخت . تا روزی که خدا گفت : امروز روز توست . روز دریا شدن . خدا قطره را به دریا رساند . قطره طعم دریا را چشید . طعم دریا شدن را اما ... روزی قطره به خدا گفت : از دریا بزرگتر . آری از دریا بزرگتر هم هست ؟ خدا گفت : هست . قطره گفت : پس من آن را می خواهم . بزرگترین را . بی نهایت را . خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است .

آدم عاشق بود . دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد . اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت . آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت . قطره از قلب عاشق عبور کرد و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید . خدا گفت : حالا تو بی نهایتی چون که عکس من در اشک عاشق است .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » احمد و سحر ( سه شنبه 86/6/20 :: ساعت 11:23 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جاودانگی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 9
>> بازدید دیروز: 162
>> مجموع بازدیدها: 70865
» درباره من

پرواز تا سقوط
مدیر وبلاگ : احمد و سحر[131]
نویسندگان وبلاگ :
ستاره (@)[28]


احمد و سحر

» پیوندهای روزانه

رژیم های غذایی [43]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
پاییز 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب